زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

خمینی شهر

خُمِیْنی‌شَهْر، شهرستانی به مرکزیت شهری به همین نام در استان اصفهان. شهرستان خمینی‌شهر که در قسمت جلگه‌ای استان اصفهان واقع شده، از شمال به شهرستان بر‌خوار و میمه، از شرق به شهرستان اصفهان، از غرب به شهرستان نجف‌آباد، و از جنوب به شهرستان فلاورجان محدود است (نقشه ... ). 
این شهرستان بنا بر قانون تقسیمات کشوری 1384 ش شامل یک بخش مرکزی؛ 3 دهستان به نامهای ماربین علیا، ماربین وسطا و ماربین سفلا؛ 3 شهر به نامهای خمینی‌شهر، دُرچه‌پیاز و کوشک؛ و 17 آبادی دارای سکنه است ( نشریه ... ، 11-12؛ «درگاه ... »، بش‍ ). 
بلندترین کوه این شهرستان محمودآباد با ارتفاع 473‘2 متر است ( فرهنگ ... کوهها ... ، 2 / 168). تنها رودخانۀ این سرزمین زاینده‌رود است که پس از سیراب کردن روستاهای خمینی‌شهر از نواحی جنوبی آن می‌گذرد (جعفری، رودها ... ، 247- 249). آب و هوای خمینی‌شهر معتدل و خشک است (همو، دایرةالمعارف ... ، 480). 
اساس اقتصاد این شهرستان بر کشاورزی، باغداری و دام‌پروری استوار است. وضعیت کشاورزی در آنجا به‌سبب حاصلخیزی خاک و دسترسی به آب زاینده‌رود نسبتاً خوب است و آب مورد نیاز آن افزون بر زاینده‌رود، از کاریزها تأمین می‌شود. تهیۀ سنگ نمای ساختمانی از فعالیتهای عمدۀ اقتصادی خمینی‌شهر    است ( فرهنگ ... آبادیها ... ، 71 / 241، 290). 
جمعیت شهرستان خمینی‌شهر براساس سرشماری 1385 ش، حدود 890‘282 تن بوده است («درگاه»، بش‍ ). 
خمینی‌شهر، مرکز این شهرستان، در °32 و ′41 عرض شمالی و °51 و ′32 طول شرقی، و در ارتفاع 590‘1متری از سطح دریا، و در 13کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان واقع است (جعفری، همانجا). جمعیت این شهر بنا بر سرشماری 1385 ش حدود 740‘218تن بوده‌است («درگاه»، بش‍ ). شهرستان خمینی‌شهر پیش از 1338 ش سِدِه نامیده می‌شد که نباید آن را با سِدِه لنجان در جنوب غربی اصفهان اشتباه کرد. این سده شامل 3 روستا به نامهای خوزان، فروشان (فریشان / پریشان) و ورنسفادران (بن‌اصفهان) بوده است. گسترش و به هم پیوستگی این 3 روستا سبب تشکیل شهر شد که در 1338 ش آن ‌را همایونشهر نامیدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن به خمینی‌شهر تغییر یافت (همایی، 48؛ شفقی، 187؛ نوبان، 197). 
شهرستان خمینی‌شهر در منطقۀ تاریخی ماربین واقع است. بازتاب نام ماربین در تاریخ اساطیری ایران، نشان از دیرینگی این سرزمین دارد. در آن منابع از این شهر با نام شهر ‌اردشیر نیز یاد شده است. انتساب این شهر به اردشیر از آن روی بوده است که بنای آن را به اردشیر کیانی نسبت می‌داده‌‌اند (حمزه، 28؛ مجمل ... ، 54). وجود بقایای بناهای تاریخی در این منطقه دیرینگی آنجا را به پیش از دورۀ ساسانیان می‌رساند. ازجملۀ این آثار تاریخی، می‌توان به آتشکده‌ای بر فراز کوه‌سنگی، موسوم به آتشگاه، در نزدیکی خمینی‌شهر اشاره کرد که امروزه بقایای آن به چشم می‌‌خورد و شامل دیوارهای خشتی پهن و یک رشته ویرانه‌های دیگر است که معرف ساختمان آتشکده‌ای از دورۀ ساسانیان است (مشکوٰتی، 25). به نظر می‌رسد که این آتشکده پیش از رواج دین زردشتی در این منطقه، مکان مقدسی بوده‌است. 
پرستشگاه ماربین، که در برخی از منابع تاریخی بر اثر تصحیف به صورت مارس نیز آمده است، به نوشتۀ مسعودی یکی از 7 پرستشگاه معتبر و مقدس پیش از رواج دین زردشت بوده که پس از رواج دین زردشتی، به آتشکده تبدیل شده بوده است (2 / 228). 
آتش این آتشکده که در داخل قلعه و بارویی جای داشته، تا سدۀ 3 ق / 9 م همچنان روشن و پابرجا بوده، و نزد زردشتیان منطقه احترام خاصی داشته است (همانجا؛ ابن‌خردادبه، 20؛ ابن‌رسته، 152-153؛ ابن‌فقیه، 533؛ مافروخی، 52؛ نیز نک‍ ‍: مشکوٰتی، همانجا). همچنین وجود کهندژی در ده خوزان که معماری آن به سبک دورۀ ساسانی است و بر پایۀ گزارش منابع تا سده‌های نخستین اسلامی پابرجا بوده است، نشان از اهمیت نظامی این منطقه در دورۀ پیش از اسلام دارد (ابن‌رسته، همانجا؛ بلاذری، 439). امروزه ویرانه‌های این کهندژ هنوز برجا ست (شفقی، 190؛ جناب، 14؛ هنرفر، 23). 
از دیگر آثار متعلق به دورۀ ساسانیان در این شهرستان کاریزی به نام پیروز‌شاهی است که احداث آن را به پیروز، شاهنشاه ساسانی (سل‍ 459-484 م)، نسبت می‌دهند. وجود این کاریز در کنار دیگر آثار تاریخی پیش از اسلام، نشان دیگری بر اهمیت این منطقه و رونق کشاورزی آن در دورۀ پیش از اسلام است (فرهنگ ... ایران، 10 / 106-107). به روایت بلاذری، ماربین و کهندژ آن در 23 یا 24 ق / 644 یا 645 م به روزگار خلافت عمر به دست ابوموسى اشعری به صلح گشوده شد (ص 438- 439)، اما طبری فتح اصفهان و همچنین رستاقها و نواحی آن را در 21 ق دانسته است (4 / 140-141). 
ماربین (ماربانان) در سدۀ 4 ق / 10 م یکی از رستاقهای اصفهان به شمار می‌آمد که باغها و کشتزارهای سرسبزی پیرامون آن را تا یک فرسنگ فرا گرفته بود. در منابع تاریخی خراج این ناحیه حدود 100 هزار درهم روایت شده‌است که با توجه به وسعت کم ماربین، این میزان خراج نشان‌دهندۀ آبادانی و وفور نعمت آن ناحیه در آن دوره است (ابن‌حوقل، 1 / 364). 
یاقوت حموی، جغرافیا‌نویس سدۀ 7 ق / 13 م، ماربین را از آبادیهای اصفهان آورده که حدود نیم فرسنگ با اصفهان فاصله داشته است (4 / 382). حمدالله مستوفی مؤلف نزهة القلوب در سدۀ 8 ق / 14 م ماربین را از نواحی اصفهان، شامل 58 پارچه آبادی برشمرده است که خوزان، قرطان، رنان و اندوآن از بزرگ‌ترین روستاهای آن به شمار می‌رفته‌اند. او آبادانی و عمران این ناحیه را ستوده، و اشاره کرده که در آنجا قلعه‌ای بوده است که به آن آتشگاه می‌گفته‌اند. به گزارش همو، قلعه و آتشگاه ماربین در سده‌های پیش از ایلخانیان ویران شده (ص 50)، اما با توجه به رویدادهای پس از آنان، این منطقه هنوز اهمیت راهبردی خود را حفظ کرده بوده است. 
در سال 755 ق / 1354 م به هنگام محاصرۀ اصفهان به دست امیر مبارزالدین (حک‍ 718- ‍759 ق / 1318- 1358 م)، از فرمانروایان آل مظفر (ه‍‍ م)، و اردو ‌زدن او در ماربین، المعتضد باللٰه یکی از خلفای عباسی مصر برای بیعت‌گرفتن از امیر مبارزالدین سفیری نزد او فرستاد و در ناحیۀ ماربین از او بیعت گرفت (میر‌خواند، 4 / 495-496؛ ستوده، 1 / 99-100؛ نیز نک‍ : کتبی، 50). 
در جریان حملۀ امیرزاده اسکندر، نوادۀ تیمور، به ناحیۀ جبال و اصفهان در 812 ق، منطقۀ آتشگاه و ماربین محل کارزار سپاهیان تیموری گردید (حافظ ابرو، جغرافیا، 2 / 337- 338، زبدة ... ، 1 / 347- 348؛ روملو، 57). 
در اواخر حکومت صفویه به هنگام هجوم افغانها و در پی محاصرۀ اصفهان به دست محمود افغان، مردم ماربین و روستاهای خوزان و بن‌اصفهان ابتدا مقاومت کردند، اما سرانجام تسلیم سپاهیان محمود افغان شدند (لاکهارت، 191، 231-232؛ محمد معصوم، 247؛ فلور، 249). بلوک ماربین در دورۀ قاجاریه به شهر اصفهان متصل بود و از نقاط آباد اصفهان به شمار می‌رفت. در آن زمان ماربین نزدیک به 30 روستا داشت و محصولات کشاورزی آن فراوان بود (زین‌العابدین، 559؛ انصاری، 168- 169). ظاهراً نام سده نیز برای نخستین‌بار در منابع اوایل دورۀ قاجاریه آمده است (زین‌العابدین، 335). 
از بناهای تاریخی خمینی‌شهر می‌توان به مسجد خوزان اشاره کرد. بر اساس نوع معماری این مسجد، تاریخ بنای آن را سدۀ 8 ق / 14 م تخمین زده‌اند، اما آثاری که امروزه در این مسجد به چشم می‌خورد، به ویژه تزیینات آن مربوط به دورۀ صفویه است. 
این بنا به صورت چهار‌ایوانی دارای صحن، گنبدخانه و شبستانهای ستون‌دار است که با کاشی‌کاری و آجرکاری تزیین و نماسازی شده است. در طاقهای ایوانهای شمالی و جنوبی، نقاشیهایی از دورۀ صفویه وجود دارد و داخل ایوانهای شرقی و غربی با نقاشیهای پس از دورۀ صفویه تزیین شده است. شبستان مسجد در پشت ایوان آن واقع شده، و دارای 20 ستون سنگی است. هیچ کتیبه و تاریخ‌نوشته‌ای در مسجد خوزان وجود ندارد و تنها کتیبۀ سنگاب آن موجود است که بر روی آن چنین نوشته شده است: «وقف حضرت امام حسین نمود حاجی حیدر این قدح را به تاریخ شهر رمضان سنۀ 1108». اهالی این منطقه که معتقدند این مسجد به دست امام حسن (ع) بنا شده است، آن را مسجد امام حسن نیز می‌نامند (هنرفر، 733-734؛ دایرةالمعارف ... ، 70). 

مآخذ

ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938 م؛ ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق؛ ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، لیدن، 1891 م؛ ابن‌فقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ انصاری جابری، حسن، تاریخ نصف جهان، چ سنگی، بی‌تا؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ همو، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376 ش؛ جناب اصفهانی، ‌علی، الاصفهان، اصفهان، 1371 ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1378 ش؛ همو، زبدة التواریخ، به کوشش کمال حاج‌سید‌جوادی، تهران، 1372 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، برلین، 1340 ق؛ دایرة‌المعارف بناهای تاریخی ایران در دورۀ اسلامی (مساجد)، به کوشش محمدمهدی عقابی، تهران، 1378 ش؛ «درگاه‌ ملی آمار»، آمار (مل‍‌ )؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349 ش؛ زین‌العابدین شیروانی، بستان السیاحة، تهران، 1315 ق؛ ستوده، حسینقلی، تاریخ آل مظفر، تهران، 1346 ش؛ شفقی، سیروس، جغرافیای اصفهان، اصفهان، 1353 ش؛ طبری، تاریخ؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (اصفهان)، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1367 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، استان دهم، اصفهان، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1332 ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379 ش؛ فلور، ویلم، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1365 ش؛ کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1335 ش؛ لاکهارت، لارنس، انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفیٰ‌قلی‌عماد، تهران، 1364 ش؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جمال‌الدین حسینی طهرانی، تهران، 1312 ق / 1933 م؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمد‌تقی بهار، تهران، کلالۀ خاور؛ محمد معصوم اصفهانی، خلاصة السیر، تهران، 1368 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1965 م؛ مشکوٰتی، نصرت‌الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1384 ش؛ نقشۀ تقسیمات کشوری ایران، گیتاشناسی، تهران، 1383 ش، شم‍ 294‍؛ نوبان، مهرالزمان، نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان، تهران، 1374 ش؛ همایی، جلال‌الدین، «تاریخ اصفهان»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی اصفهان، اصفهان، 1346-1347 ش، س 3، شم‍ 4؛ هنرفر، لطف‌الله، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1350 ش؛ یاقـوت، بلـدان؛ نیـز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.